برسامبرسام، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

عشق ترین برسام دنیا

از وقتی مادر شدم

1392/11/17 8:58
نویسنده : مامان افسانه
342 بازدید
اشتراک گذاری

از وقتی مادر شدم ...

          دنیای من یه رنگ و بوی دیگه ای گرفته ، اونقدر حس و آرزوهای قشنگ برای برسام تو قلبم دارم که حیفم میاد حتی به زبون بیارمشون...آخه می خوام همه اون آرزوهای قشنگ ، ناب و دست نخورده بمونه تو قلبم تا روزی که با چشای خودم ببینم که پسرم بهشون رسیده و منم با خوشحالی اون خوشحال شم.

از وقتی مادر شدم ...

        دیگه مال خودم نیستم..دیگه چی میتونم بخوام از این دنیا!! این زمونه گر چه خیلی باهام رفیق نبود و خیلی زود دو تا از عزیزای زندگیم رو ازم گرفت . داغ پدر و برای همیشه رو دلم گذاشت و برادر نازنینم رو ازم گرفت اما به جاش دو تا عزیز به من داد که اولیش همسر عزیزم ، عشق تموم نشدنی زندگیمه و دومیش برسام گلم ، دلیل بودنم ، نفس و  تموم زندگیمه که خداوند رو هزاران بار شکر میکنم که منو لایق این دو گل دونست و بهم بخشید...

از وقتی مادر شدم ...

        صبوری منه بی صبر زیاد شده ...انگار یه دفعه بزرگ شدم ...تازه فهمیدم مادر نازنین من چه سختیها کشیده تا منه قدر نشناس به این سن رسیدم...چه قدر زحمت کشیده و در مقابل همه بی مهری های گاه و بی گاه من ، در مقابل همه کم لطفی های من،  همیشه با مهربونی تموم نشدنی خودش ، با مهر مادری که توی قلب هر مادری هست همه نا ملایمت های منو نا دیده گرفته و دعای خیرش همیشه و همیشه و تو هر شرایطی بدرقه راهم بوده و هست ...خوشبختی و سعادت الانم رو مدیون مادر و دعای خیرش هستم...خداوند سایه این بزرگوار رو از سر منو خواهرا و برادرم کم نکنه...

از وقتی مادر شدم ...

       معنی خیلی چیزها رو فهمیدم..تازه فهمیدم  وقتی یه مادر حاضره خار تو چشمش بره اما یه سوزن به پای بچش نره یعنی چی..اینکه حاضره بدترین درد ها رو بکشه اما بچش حتی یه سرما خوردگی ساده هم نگیره یعنی چی...اینکه میگن دنیای مادرا یه دنیای دیگه هست رو الان درک میکنم.یه حس قشنگی تو وجودم هر روز بیشتر و بیشتر میشه که فقط یه مادر میفهمه این حس چیه..

 از وقتی مادر شدم ...

       آرزو میکنم همه زنای دنیا مادر بشن  که مادر شدن بهترین و ناب ترین

حس دنیاست

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

عادله
14 بهمن 92 21:34
عزیزم..اره..ما تا خودمون مادر نشیم..نمیفهیم مادرامون چه سختی هایی کشیدن... غم نداشتن پدر و برادر خیلی سخته..انشاالله خدا مادرت رو برات نگهداره... قدرشو بدون..
افسانه
15 بهمن 92 10:58
سلامت باشی عادله جوون . خدا مادر تو رو هم رحمت کنه و سالیان سال سایه تو و همسرت بالا سر آتنا جوون باشه
مریمی
20 بهمن 92 0:17
سلام عزیزم. خیلی قشنگ نوشتی لذت بردم! ای کاش میشد همه خانوما طعم مادرشدنو بچشن!!
افسانه
20 بهمن 92 8:41
مرسی مریم جوون.خدا پسرات رو برات نگه داره
الهام
21 بهمن 92 12:10
درسته خیلی درسته
samira
26 بهمن 92 15:06
با سلام طراحی و چاپ تقویم یکساله (چهار فصل در یک صفحه) و یا چهار برگ (هر فصل یک صفحه ) و یا هر طرح دلخواه شما برای فرزند دلبندتان. به مناسبت فرارسیدن سال نو تخفیف ویژه خواهیم داشت. از همین الان اقدام نمایید. شماره تماس برای سفارش : 09338594661
f92YPuVYmtPrrLNgcxkzVdy6eVHmRUEoHwficNqNrkPMEsrSwesYuc5n8bwqsgAE
28 بهمن 92 13:37
چقدر جالب و تحسین برانگیزه آفرین مامان صبور و مهربون